«لعله يزكي او يذكر فتنفعه الذكري»[1]
چهره در هم كشيد و روي گردانيد كه آن مرد نابينا
پيش او آمد و تو چه ميداني شايد او به پاكي گرايد يا پند پذيرد و اندرز، سودش
دهد.
شأن نزول اين آيات آن است كه: شخص ثروتمندي خدمت
پيامبر نشسته بود وبا حضرت صحبت ميكرد، در همين هنگام مرد فقير و نابينايي(ابن
مكتوم) رسيد. وي چون چشمش نميديد در كنار آن مرد پولدار اشرافي نشست، از اين رو
با برخورد توهينآميزي مواجه شد؛ يعني آن شخص متمول خود را جمع و جور كرد، اگر چه
ابن مكتوم نابينا بود ومتوجه نشد،اما برخورد توهينآميز بود، فقط همين. رنگ مبارك
پيامبر اكرم از شدت عصبانيت برافروخته شد و روبه آن شخص متمول كرد و فرمود: چرا
چنين كردي؟ ترسيدي از فقر او به تو برسد؟! گفت: خير يا رسول الله! فرمود: ترسيدي
از تمول و ثروت تو به او برسد؟! گفت: خير يا رسول الله! بيچارهگير افتاده بود
ونميدانست چه بگويد و از ناراحتي پيامبر به شدت اندوهگين شد و گفت:
يا رسول الله! من حاضرم نصف مال و تمكنم را به ابن
مكتوم بدهم تا از خطاي من درگذري و از من راضي شوي. پيامبر رو به ابن مكتوم كرده و
فرمود:
ابن مكتوم! حاضري نصف مال او را بپذيري؟گفت: خير
يا رسول الله، ميترسم وقتي از جهت ثروت مثل او شدم، از نظر اخلاق نيز همانندش
گردم.
وقتي فقير نابينا ميآيد روترش ميكني، از كجا
معلوم كه او بهتر از تو نباشد و بيشتر از تو از محضر پيامبر استفاده نكرده باشد؟!
آري، سوره عبس به ما اين درس را ميدهد كه كارمندي
كه پشت ميز ادارهاش نشسته و رئيسي كه بر مسند رياست تكيه زده، بايد خوش برخورد
بوده و سعه صدر داشته باشد. كسي كه ارباب رجوع دارد سعه صدرش بايد به قدري باشد كه
بتواند با پرتوقعها بسازد. با تبسم جواب دهد و مردم را به اسلام و انقلاب بدبين
نكند واگر با افرادي مواجه گرديد كه زود عصباني ميشوند- حتي بيجا- بر اعصابش
مسلط باشد. يا درباره افرادي كه نادانند- و تعدادشان كم نيست- و تا حاجت و
خواستهشان برآورده نميشود به انقلاب جسارت ميكنند، سعه صدر به خرج دهد و به
مسلمان، توهين نكند،امام صادق(ع) ميفرمايد:
من اهان ولياً فقد بارزني بالمحاربه؛[2]
اگر كسي به مسلماني توهين كند گناهش همانند آن است
كه جنگ به خدا كرده باشد.
پي نوشت ها:
[1]. عبس(80)آيه3-4.
[2] وسائل الشيعه،ج8، ص558،ح1.